امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

اندر حکایت گرفتن وام در بعضی بانک ها
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : یک شنبه 28 تير 1394

وای به حال روزی که سر و کار شما با این کارمندهای بعضی ادارات بیفته دیگه باید فاتحه پا،کمر و دیگر اعضا بدنتان را بخوانید حالا از این ها گذشته بدتر از همه اعصاب خوردی است که واسه آدم درست میکنند هی از این اتاق به اون اتاق از این میز به اون میز دیگه این مواقع فکر کنم استخان ها و مفصل های پا با اون ماهیچه ها یه جنگ حسابی راه می اندازند مخصوصا دیگه اداره ایی که داخلش کار داشته باشی مکانی شریف و مورد اعتماد به اسم بانک باشد که دیگه اونجا از این حرف ها گذشته بلکه کل بدن درگیر یک جنگ حسابی میشود از مرحله تشکیل پرونده و تقاضای وام گرفته تا برسه به مرحله عزیز و دوست داشتنی پیدا کردن ضامن که در این مرحله کارمند گرامی هر ترفندی را که برای مانع شدن در گرفتن وام باشد پیاده میکند.در طی این عملیات انتحاری هر فکری که لازم باشد را به انجام میرساند دو یا سه ضامن حقوق بگیر و هزار شرط و شرایط دیگر که در این شرایط ضامن را باید در کره مریخ پیدا کنی که اصلا یا در فامیل وجود ندارد که در این موارد شخص وام گیرنده یک روستایی تحصیل نکرده فقیر است که در طی این رفت و آمد همان پسنداز کم هم از دست میدهد یا اگر هم ضامن با این شرایط در اقوام و آشنایان وجود داشته باشد یا اصلا ما را نمیشناسد یا همان لحظه یاد فداکاری هایی میافتد که برای ما کرده است.

حالا اگر این ضامن ها هم به هزار بدبختی پیدا شود بانک هم چک میخواهد هم تعهد مهذری که در این صورت شخص وام گیرنده به کلی از گرفتن وام صرف نظر میکند حالا این مرحله هم با هزار هزار بدبختی گذشتیم میرسه به مرحله گرفتن امضاها وای که وای در این مرحله که نزدیک به چند هفته طول میکشد بنده خدا تک تک سلولهای بدنش این قضیه گرفتن وام را درک میکند و این سلول ها هم از بس در این رفت و آمد زجر کشیده اند در آخر همه دست به دست هم میدهند تا طرف کلا از گرفتن وام منصرف بشود و بره بشینه سر خونه زندگیش که دیگر کلا آخر عاقبت نصف وام ها این جوری میشود.

حالا اگر جرعت داری یه وام بگیر ما هم فقط میتونیم بگیم ان شا الله در راه قله زیبای وام پرچمتان بالا باشد!



هم غزه هم ایران جانم فدای اسلام
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : پنج شنبه 18 تير 1394

صبح نزدیک است...
صبح پیروزی...
صبح امید...
ای قدس تو نماد صلابت و پایداری و مقاومتی
ای قدس تو هنجره زخمی و خونی مردم رنج دیده فلستینی
تویی که نیم قرن شب های تاریک و پر خشم و خون تاریخ را به چشم دیدی و با تکه سنگ های کوچک سفید این شب های پر خون را روشن کردی و مردم خود را امیدوار کردی
ای مردم جهان روز قدس روز مردم رنج دیده فلستین است صدای پر خشم آنها در این روز به گوش شما میرسد شما هم به پا خیزید در برابر ظلم و ستم اسرائیل غاصب سکوت نکنید این سکوتی حرام است
سکوت در مقابل ظلم کشورهایی که به اسم حقوق بشر و آرامش مردم را به خاک و خون کشیده اند
و ای مردم پر اقتدار ایران شما هم مثل همیشه به پا خیزید و حضور کستره خود را به کشورهای ظالم نشان دهید
این حضور شما به معنای وفاداری و بیعت دوباره با آرمان های امام و انقلاب است
به پا خیرزید و پایداری خود در انقلاب اسلامی ایران را به مردم مقاوم فلستین وام دهید
به مردم فلستین این امید به پیروزی را اطمینان دهید مردمی که بیش از نیم قرن صلاحشان در برابر این دولت غاصب ندای الله اکبر و سنگ هایی کوچک بوده است


پس همه در روز قدس یک صدا فریاد میزنیم:

 هم قزه هم ایران جانم فدای اسلام



نگاهم کن...
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394

نمیدانم چگونه سطرهای کاغذم را با یاد تو پر کنم کلمات هم در مقابل عظمت تو سر فروبرده اند.

چرا کلمات؟

تمام دنیا محصور عظمت و نظم هان تو هستند.

زیر این آسمان آبی سراسر آرامش نگاهت میکنم.نگاهی خیره و منتظر.

منتظر برای  بخشش

منتظر برای شروع یک زندگی دوباره

ساده سبز دعا را در برابر تو گشوده ام و عاشقانه با تو راز و نیاز میکنم

آن هم از ته دل!میدانم که لحظه ایی از حالم غافل نیستی و همیشه مرا نظاره میکنی.اما میخواهم به من اطمینان دهی که همیشه مرا نظاره میکنی و مرا به حال خودم رها نمیکنی.

میخواهم نام زیبا و پر غنایت همیشه در زندگی ام مانند ترانه ای شیرین اری باشد.

میخواهم واژه های گرم و زیبایی متولد شوند تا تو ملودی زندگی ام را بسازی و بر روی غم های دلم مثل باان ببارند و آوای خسته زندگی ام را با نشاط بنوازد

میخواهم همیشه سر به آسمان آبی آرامش تو داشته باشم.

ای یگانه معبود زندگی ام...

 

 



همه سر این سفره هستند شما چطور؟
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394

همه سر این سفره آسمانی هستند شما چطور؟

ماه رمضان ماه مهمانی خدا ماه ذکات بدن آن هم با روزه از کوچک تا بزرگ از پیر تا جوان همه دعوت اند دعوت به تمام خوبی ها و کمالات مطلق دعوت به مهمانی بزرگ و محفل خدا البته محفل از نظر دنیوی نه بلکه از نظر معنوی سر این سفره بزرگ شما با شهدا،صالحان و پاکان و از همه مهم تر ائمه اطهار و پیامبر نشسته ایید

آیا افتخاری از این بالاتر میخواهید؟

وای که نمیدانید چه حال عجیبی آن زمان که تا افطار چند دقیقه بیشتر نمانده است شمارش معکوس یک دو سه و اذان و بعد از نماز چه نشاطی دارید بر سر سفره افطار سفره ایی که با دستان پاک مادر و زحمت های پدر چیده شده است سفره ایی که عشق و ایمان در آن موج زده است و غذاهای سنتی که دلچسب تر از همه آنها نان پنیر گوجه و سبزی و بعد هم یک فنجان چای داغ و به قول معروف بفرمایید روزه یتان را باز کنید

و چه آرامش عجیبی...

زمانی که با زبان روزه قرآن کلام خدا را میخوانید

خلاصه ماه رمضان است و یک عالمه شور و اشتیاق و بندگی خالصانه پس بیایید همه با هم در این ماه بندگی کنیم.

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند            توبین که تا چه حد است مقام آدمیت




.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.