امیدوارم لحظات خوبی در این وب سایت داشته باشید .....

دادگاه و میز محاکمه رسمی است! لطفا سکوت را رعایت کنید!
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394

با تو هستم...
آره با خود تو!
یه کاری بگم میکنی؟
خوب چکش قضاوت را در دستت بگیر و لباس عدالت را بپوش،آره تو قراره قاضی این نوشته یا همین دادگاه ما باشی
عرضم به حضورت بنده رو به عنوان یک عضو خیلی کوچک دادگاهت بدون...
آقا اصلا مورچه!
خوبه؟!
وظیفه تو این است حق را مشخص کنی.داستان ما از این قراره که عده ایی میگن کتاب خوندن خوبه و عده ایی میگن بد!
عده ایی میگن کتاب خوندن آگهی رو زیاد میکنه و یه فرصت طلایی هست و عده ایی دیگر میگن باعث اتلاف وقت میشه.شمایی که داری با تعجب این متن رو میخونی تعجب نکن واقعا بعضیا میگن کتاب خوندن اتلاف وقته.حالا بزار قاضی رای که داد می فهمی.

نامه حقوقدانان به قاضی دادگاه هاشمی


ا ا ساکت!
قاضی میخواد رای بده.قاضی میگه که:شمایی که می گید کتاب خوندن اطلاف وقته این نظرتون معزرت میخوام البته به درد خواهر پدرتون میخوره.خب کجای کتاب خوندن بده؟بهتر از این نیست که24 ساعت توی وات ساپ،وایبر،وی چت،تلگرام،تانگو،فیسبوک و هزار شبکه اجتمائی بگردی؟ببین عکس سلفی فلانی خوب شده یا نه؟فلان فرد معروف سینما یا فوتبال چه خورشتی دوست داره؟په رنگی میپوشه؟کفشش شماره چنده؟یا هزار چیز دیگه
حداقل با کتاب خوندن میتونی بفهمی پایتخت چند تا کشوره چیه؟پطوری ازدواج کنی؟چه رفتاری در جامعه داشته باشی؟چطوری فردا پس فردا تو زندگی با همسرت و فرزندانت برخورد کنی؟اصلا  حداقلش اینه که یه کتاب در مورد دختران یا پسران بخونی خصوصیات خودت رو بفهمی.آره خودت!یعنی نمیخوای درست و حسابی خودت هم بشناسی؟آخه اگه خودتو بشناسی خیلی بهتره اینه که بری رمان هایی رو بخونی که از نظر روان شناسی یک مدت طولانی ذهنت رو درگیر مسائل انحرافی میکنه.
البته رمان خوندن هم یه نوع کتاب خوندنه اما از نوع مفیدش
خلاصه از من کمترین به تو بیشتر اینیه حرف خوب و اونم حرف رهبر عزیزمون هست که میفرمایند:(امروز کتاب خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است...)قاب کن این حرفو با دست خطه خودت بزن داخل اتاقت که یادت نره

*ز گهواره تا گور دانش بجوی*


خیابان،پیست موتور سواری یا هر دو؟؟
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394
با شما هستم بله با خود شما آقایان محترم البته جسارت نشود بعضی از آقایان و بعضی از پسرهای جوان اونایی که مردم پیاده رو مردمی که صبح،ظهر یا عصر وقتی از خانه بیرون می آیند از دستشون به ستوه امدن بله همین بنده خداهایی که خیابان و حتی اگر پیاده رو را با پیست موتور سواری اشتباه می گیرند البته این دو شباهت هایی با هم دارند اما نه تا این حد که در خیابان با هم مسابقه بگذارند اصلا شما مردم عزیز و دوستان گرامی اگر توجه کرده باشید آن قدر هم به طور موازی و شانه  به شانه با هم موتور سواری میکنند که از موتور سواران پیست موتور سواری هم بهتر موتور میبرند.


بنده خدا جوان هستند و هیجان دارند آن هم در حد لالیگا اصلا یک سوال دارم شماهایی که این چنین با هیجان غرور و قیافه روی این موتور زبان بسته می نشینی و حس پرواز تا بی نهایت را داری به اون هم فکر کردی که شاید داخل اون بی نهایت بمونید و دار فانی را در همان بی نهایت وداع بگویید اصلا اگر فکر خودتون نیستید فکر این مردم بیچاره هم باشید که وقتی می خواهند از خیابان رد بشوند با هزار ترس و لرز رد میشوند میدانید چرا؟؟چون هر لحظه ممکن است همین شماها یا خودشون یا یکی از عزیزانشون رو زیر بگیرند و گاهی هم خودتان همراه آن مرحوم سلامی به ازرائیل عرض کنید.حال اگر فکر این مردم هم نیستید یه مسئله بحرانی دیگر نیز هست این جا یک نکته ظریف دارد که اون هم جیب مبارک خودتون یا پدرتونه که باید تاوان بدهید آن هم با پول!
مطمئا هستم حالا که اسم پول امده یکم وارد مرحله تفکر و تامل در این کار شدید پس من شما رو تنها می گزارم  تا فکر کنید شاید به نتیجه مثبتی برسید



خیابان را کنم با پیست موتور سواری یکی         به فکر جیب مبارک بابایم نیستم الکی
راستی یه چیز رو یادم رفت من فکر می کنم این وسیله ایی که شماها روش می نشینید موتوره نهf14 فکر شما رو نمیدونم! 


نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : شنبه 17 مرداد 1394

من یک روستایی هستم اسم روستا آمد و طبیعت بکر و دست نخورده به یادم آمد اسم روستا آمد و هوای پاکیزه و بدون دود آن به یادم آمد

اسم و روستا آمد و مردم پاک و بی آلایش آن به یادم آمد

اسم روستا آمد و غیرت و مقاومت مردان روستا به یادم آمد

اسم روستا آمد و زرنگی و کاری بودن زنان روستا به یادم آمد

خلاصه روستا هست و یک عالمه عشق و علاقه که میان مردم روستا موج میزد

روستا که میگوییم یاد کشک دوغ ماست و انواع غذا ها و خوراک های محلی میافتیم

 

روستا که میگوییم یاد دلاوری ها و فداکاری های غیور مردان و زنان روستایی میافتیم که در تمامی صحنه های کشور حضور قطعی و دائمی دارند و علاوه بر نقش برجسته آنان در تولید محصولات غذایی فرهنگی و....نقش آنان در هشت سال دفاع مقدس و انقلاب نیز برجسته و قابل توجه است من یک دختر روستایی هستم و زحمات و رنج ها سختی ها خوشی ها آرامش ها آسایش ها نا آرامی ها و تمام مسائل روستا را با گوشت و خون خود درک کرده ام زحمات مردان روستایی که چه در زیر آفتاب داغ و گرم تابستان و چه در سرما و باران زمستان به کار های کشاورزی و دامداری و دیگر کارها مشغول اند را به چشم دیده ام رنج هایی که یک زن روستایی و زحمات آنها را که دوشادوش همسرش در کشاورزی دام داری و...کشیده است با چشم دل خود دیده ام

پای صحبت بزرگان و پیران روستا که مینشینیم از سختی های دوران انقلاب و کارهایی که درآن زمان از دستشان بر میامد صحبت های دلنشین و شیرینی میشنویم که در آن روزها جوانان روستایی با عشق و علاقه و داوطلبانه در جبهه حضور فعال داشتند و فداکاری هایی را رقم زدند که تاریخ به چشم خود ندیده است و بعد از انقلاب هم این فداکاری ها در عرصه های علمی و چه در عرصه های فرهنگی و غیره وجود داشته است بسیاری از کسانی که امروز به مدارج علمی بالایی رسیده اند روستایی اند و بسیاری از مسئولین کشوری و لشکری نیز در اصل از روستا برخواسته بودند خلاصه همه چیز یک کشور مدیون مردمان روستایی است مردمانی که پشت رهبر و کشور خود را در تمام لحظه های سختی و رنج خالی نکردند و همچنان در تمامی میدان ها از خود غیرت نشان داده و وارد عمل میشوند خلاصه روستایی یعنی بی آلایش ترین مردم در روی زمین یعنی فعال ترین نیرو کاری دنیا و مسئولانی هم که بعضی مواقع از روی بی اطلائی و یا موارد دیگر دل مردم روستا را میشکند بدانند که کارشان  به جز خدمت به خلق نیست و یاد پشتیبانی مردم روستایی از خودشان بیفتد

گر بدان بال عشق و علاقه و صمیمیتی              قلب روستایی را به دست آور غنیمتی



قول بی شاخ و دمی به اسم کنکور!
نویسنده : مریم علیزاده تاریخ : چهار شنبه 7 مرداد 1394
به نظر شما اول این به قول معروف غول بی شاخ و دم را بگم یا نه؟!
آها پس بزار بگم چون روان شناسان میگویند آدم باید با ترس هایش رو به رو شود تا آنها را مقلوب کند.
مگه گفتن اسم این غول بی شاخ و دم چیه؟خب معلومه دیگه کنکوره
همونی که چشمان را  میکند کور!
همانی که گوش ها را  میکند کر!
همانی که مغز ها را میکند هنگ!
همانی که یکی از آزمون های بزرگ زندگی است و به قول معروف سرنوشت آینده  ساز قوی
این مرحله حساس باید با زندگی به توافق برسد نه!فکر نکنید توافق هسته ایی رو میگم این یه توافق دیگه هست باور کنید اگر سر این موضوع با خودخودتون یک توافق خوب کنید و به دنبال یک برنامه ریزی جانانه و روزی چند ساعت مطالعه ماثر و مفید کنید و علاوه بر این درس خواندن البته ببخشید خرخونی هم میگم برای استراحتتون آخر هفته برنامه داشته باشید پس از عبور از این مرحله حساس و استراتژی اگه قبول بشید و انم در یک رشته خوب و دانشگاه خوب نقل محافل میشید و اقوام شما رو رو سرشون نگه میدارند و ابهت میدین به پدر و مادرتون که اگر وزیر و رئیس جمهورم شده بودین بهشون دست نمیداد و اگرم قبول نشید باید با پچ پچ فامیل رو به رو شوید و مادر خانم هم میگن که نگاه فلانی بکن و البته معزرت میخوام و خاک بچه های مردم تو سرت که اگر من دستم به این بچه مردم میرسید به قول جناب خان داخل خندوانهبراشون حسابی میامدم
خلاصه پس بشینید درس بخونید که به این سرنوشت دچار نشید!
امیدوارم همگی کنکور با رتبه های خوب قبول بشیم






.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.